تحمل پذیر کردن تابستان با نزار قبانی

ساخت وبلاگ

در صدد نیستم چیزی بنویسم . به یادداشتهای آلبرکامو سر زدم . آنجا که نوشته بود : ((می دانم که به زودی نخواهم نوشت)) .البته که حرفهای آلبرکامو فقط درباره خودش است . من نمی دانم که امیدها یا نا امیدیهایش از کجا می آیند . آیا به قول آدونیس معنا یعنی ابتدای بی معنایی ؟ در این صورت آلبرکامو نمی خواهد از ننوشتن بگوید . او می خواهد تا انتهای نا امیدی پیش برود تا بتواند بنویسد . در جایی دیگر نوشته : ((نوشتن به خاطر نا امیدی است . اگر امیدوار بودم نمی نوشتم .)) این حرفها به من مربوط نیست . فقط به گوشه ای از ذهنم مربوط است که وقتی البرکامو را می خواند لذت می برد . من آن گوشه ی ذهنم را از خودم جدا می دانم . همانطور که بوی یک غذای مطبوع نمی تواند جزئی از حجم یا خود ِ غذا باشد . راستی از خط دیگر شعر آدونیس هم لذت بردم . آنجا که نوشته : (( و انگشتها چیستند ؟ ساحلِِ اقیانوسِِ تن )) روزمرگیهایی اینچنینی به ظاهر دوست داشتنی ترند . زیرا می توانی در جریان نوشتن به ننوشتن بیندیشی . کلماتی به کار می بری که هیچ اعتقادی به آنها نداری .کلمات، در روزمرگیهایی که بر سر من می آید جریان آب خنکی است در این تابستان گند زده . در جستجوی جایی خنک به سمت آلبرکامو می روم و آدونیس و شعرهایش و حالا می روم نزار قبانی را هم بخوانم . شاید نزار قبانی شعری بی پروا گفته است که می تواند حد اقل یک روز دیگر از تابستان و گرمای بی رحمش را تحمل پذیر کند .

 

داستان داستان داستان...
ما را در سایت داستان داستان داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نظام الدین مقدسی rep2 بازدید : 267 تاريخ : جمعه 16 تير 1391 ساعت: 6:51